آوای بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...

از دور که می رسید آوای بهشت
ما را به جنون کشید آوای بهشت
تا قرب الی الحسین ( ع ) ما را برسان
ای زمزمه ی شهید... آوای بهشت
شاعر:مصطفی عمانیان

آوای بهشت همیشه و همه جا طنین انداز است ... فقط کاش گوش ِ دلمان گرفته نباشد ...

هرگونه کپی برداری با ذکر صلواتی برای تعجیل مولا صاحب الزمان بلا مانع است .
فقط ترجیحا مطالبی که از سایر منابع اتخاذ شده با ذکر منبع اصلی استفاده شود ...
یا علی مدد ...

نویسندگان

السلام علیک ایهاالشمس الشموس

سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۲۸ ق.ظ

مرد گفت: «سفر سختی بود. یک ماه طول کشید».
امام رضا علیه ‏السلام فرمودند: «خوش آمدی!» 
ـ «ببخشید که دیروقت رسیدم. بی‏ پناه‏ بودن مرا مجبورکرد که در این وقت شب، مزاحم شما شوم».
امام لبخندی زدند و فرمودند: «با ما تعارف نکن! ما خانواده ‏ای میهمان‏دوست هستیم».
در این هنگام روغن چراغ گردسوز فرونشست و شعله ‏اش آرام آرام کم نور شد. میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداندند و خود، مخزن چراغ را پر کردند. مرد گفت: «شرمنده ‏ام! کاش این‏قدر شما را به زحمت نمی ‏انداختم».
امام در حالی که با تکه پارچه‏ ای، روغن را از دست مبارکشان پاک می‏کردند، فرمودند: «ما خانواده ‏ای نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم».



نقل از کتاب "دیوان خدا" نوشته ی نعیمه دوستدار


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۷
ن. ع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">