کاشکی آمده بودی و زمین سرد نبود
این همه روی زمین آدم نامرد نبود
خسته ام ! مهدیِ من ! حال مرا می فهمی؟
حال من را که نصیبم به جز از درد نبود
تو بهاری و اگر آمده بودی، گلها
دلشان منتظر حادثه ای زرد نبود
تو اگر آمده بودی همه انسان بودیم
نفس مان این همه هرجایی و ولگرد نبود
هیچ کس اهل ریا کاری و تزویر و فریب
هیچ کس مدعی آنچه نمی کرد نبود
ندبه ها و فرج و العجل و عهد...چه سود؟
کاش این شهر پر از آدم بی درد نبود ...
((وحیده افضلی ))